پلی بین روانشناسی غرب و عرفان شرق – تحلیلی از منطق الطیر عطار

مقدمه: در چند ماه گذشته، بخش های مختلفی از کتاب منطق الطیر عطار یا کنفرانس مرغان را با همه مرور کردیم و موازنه سازیهای بنده را بعنوان رواشناسی که تحصیل کرده ی غرب است و با معیار های حرفه ای به التیام بخشی دردهای روانی و عاطفی می پردازد. اما فرصت و شانس این را داشته که با ذخائر فلسفی و عرفانی شرق نیز خرده آشنایی داشته باشد. مشاهده کردید.
از وادی طلب و عشق و معرفت عبور کردیم و سر آن داریم که در این بخش به وادی استغناء بپردازیم، اما یک نامه رسیده از سوی جوانی بسیار مشتاق و خوش ذوق مرا بر آن داشت که در این بخش به گونه ای مستقیم تر به برداشت روانکاوانه ی کتاب منطق الطیر بپردازم. ابتدا خلاصه ی سئوالات این جوان را می نویسم.
سئوالات مستقیم خواننده ی دقیق از این قرار است:
1- در عمل چگونه می توان از منطق الطیر و فلسفه ی عطار استفاده کرد؟
2- نقشه ی راه نجات جان در کتب عطار چیست؟
3- به زبان روانشناسی امروز چگونه می توان این راه را طی کرد؟
4- عوامل مهیا ساز این سیر و سلوک در جهان امروز چیست؟
5- عوامل باز دارنده کدام است؟
6- برای رهایی از قدرت عوامل بازدارنده به چه نیرویی نیاز داریم. و چه تلاشی از جانب فرد باید صورت گیرد که زندگی عادی شخص بر هم نخورد ولی سقف پروازش در عالم معنوی بالاتر برود.؟
7- آیا عوامل باز دارننده برای همگان یکسان است یا به تجربه، تیپ شخصیتی و عوامل ژنیتکی فرد بستگی دارد؟ در پاسخ به سئوالات این خواننده، ضروری دیدم که ویژگی های هر یک از وادی ها را بطور خلاصه و فهرست وار طرح کنم تا بر این اساس که با امانت داری علمی، از متن منطق الطیر، استخراج شده است باز گو کنم که بخشی از پاسخ های قبلی را در بر می گیرد.

ویژگی های مسافران وادی طلب وقتی که ساکن این وادی می شوند:
1- صبر و شکیبایی
2- جد و جهد بسیار که شخص را مشتاقانه به سمت و سوئی سوق دهد که می تواند پر رنج و خطر باشد.
3- مقاومت در تحمل تغییرات، گاه دردناک
4- دل که باید از صفات و تعلقات دنیایی پاک شود تا فضای مساعد برای درخشش نور ذات فراهم گردد.
5- شوق مندی جدیدی که با خوشی های قبلی متفاوت است ظاهر می شود.
جرعه ای زان باده چون نوشش شود
هر دو عالم، کل فراموشش شود.
غرقه ی دریا بماند خشک لب
بهر جانان می کند از جان طلب
6- بی تفاوتی به قضاوت دیگران و نوعی آزادی از آبرو هراسی ظاهر می شود.
چگونه مسافر وادی طلب به ویژگیهای فوق می رسد، مربوط به خصوصیات و ویژگی های این وادی است.
1- معیارهای کهنه دگرگون می شوند و خیالات خام و شخصی فرو می ریزد.
2- نتبلی را در این وادی جایی نیست و تلاش خستگی نا پذیر ضرورت کار است
3- وابستگی به دلبستگی های غیر حقیقی، رنگ می بازند.
4- کار ها به توقع و انتظار جلو نمی رود و قضا غیر قابل پیش بینی است.
5- واژگونی ارزشها موجب استحاله ی دل می شود.
6- استحاله ی دل موجب نورانی شدن دل و نوعی یکی شدن با حقیقت ها صورت می گیرد.
7- اشتیاق و انرژی زیاد می شود.
8- فضا برای ورود به وادی عشق فراهم می شود و شور و شیدایی تجربه ی عاشقانه، بالا می رود.
از دید روانشناسی: وابستگی های عادتی و کهنه، جای خود را به دلبستگی های نو و شعف آور می دهند.
از ویژه گیهای وادی عشق:
1- مبارزه با معیار های خود محورانه
2- جان بازی در راه محبوب
3- رهایی از عقل سوداگرانه (عقل در سودای عشق اوستاد نیست)
4- پاک بازی شرط استقرار در این وادی است
هر چه داری یک یک از خود باز کن
پس بخود در، خلوتی آغاز کن
چون درونت جمع شد در بیخودی
تو برون آیی ز نیک و ز بدی
چون نماند نیک و بد عاشق شوی
پس قفای عشق را لایق شود.
وادی معرفت که گام سوم در طریقت عطار است خود ویژگیهایی دارد.
1- راهی بس فردی و یکتاست
2- تنها کسی که از وادی طلب و عشق عبور کرده باشد، امکان چنین فرد گرائئ غیر خود خواهانه را دارد.
دو نوع سالک در این وادی ظاهر می شود
الف: سالک تن
ب: سالک جان
3- رشد هر کس به اندازه ی ظرفیت اوست
4- صمیمیت و نزدیکی به اندازه ظرفیت هر کس
5- بینایی و بیداری هم به اندازه ی ظرفیت هر کس
ساکن وادی معرفت باید:
تلاش گر خستگی نا پذیر باشد – به محدودیت ها و تاریکی های خود باید آگاهی داشته باشد. ویژگی های فردی را محترم بشمارد. قضاوت گری های حقیر را باید رها کند، تا تشنگی و عطش کمال در او ظاهر شود.
پس از وادی معرفت، وادی استغناء، ظاهر می شود.
ویژ گی های این وادی:
1- خالی از ادعا و توقع باید بود
2- ضرورتاً مهیای ساکنین وادی های قبل نیست
3- دگرگونی این وادی بسیار کمیات، نادر و انتخابی است
4- پایانی در این وادی نیست و دائم در حرکت و گسترش بی نیازی است.
(برق استغناء چنان اینجا فروخت
کز تف او صد جهان جانِ بسوخت)
( کس در این وادی دَمی فارغ مباد
مرد این وادی بجز بالغ مباد
جان بر افشان در ره و دل کن نثار
ور نه ز استغنا بگردانند کار)
تواضع، تنهایی ، یگانگی با همگان، جدایی از روزمره گی ولی شوق کندی برای امور معنوی از دیگر ویژگی های این وادی است
وادی توحید Singularization تجرید (رسیدن به یک)
ویژگی های شهر توحید
1- پراکندگی منازل قبل به سمت یکی شدن می رود
2- چون تعدد مخلوق بسیار می گردد به وحدت خالق نظر باید کرد
خصوصیات ساکنین شهر توحید:
1- نوعی از وصل جدید را باید تجربه کند
2- جدایی صوری و یکی بودن ذاتی را تجربه کردن.
زنی پیش ابو علی سینا رفت: ورق زرد (طلا) به او داد. بو علی گفت من جز از خدا چیزی از کسی نمی گیرم. پیر زن گفت بوعلی، دو بینی در شأن تو نیست چرا مرا و او را جدا می بینی.
هم در او هم رو و هم با او بود
هم برون از هر سه این نیکو بود
شیخ لقمان به خدا گفت پیر شدم سرگشته و راه گم کرده ام من موهایم را در بندگی تو سفید کردم، پیر شدم راه بنمای. هاتف گفت اگر رهایی کامل بخواهی باید دیوانه بشوی که هم آزادی و هم بدون مسئولیت دیوانه شد، دیگر نه بنده بود نه آزاده.
(من ندانم تو منی یا من توئي
محو گشتم در تو و گم شد دوئی)
وادی حیرت Perplexcity
حیرت مضموم که عبارتست از سر درگمی
حیرت ممدوح که معنای مثبت دارد.
خصوصیات شهر حیرت:
1- شهر توحید آمده و دیگر خط بندی ها گم شده.
2- خود فرد نیز هویت های شکل مند قدیمی را از دست داده.
نمی داند، پر است یا تهی، عاشق است بر که و چه.
هم توانا است و هم سست
هم در میانه است و هم بر کنار
نمی داند مسلمان است یا کافر
با ایمان و یا بی ایمان
ندانم چیستی
ویژگی ساکنین شهر حیرت
1- سر در گمی مثبت که حیرانی حاصل از شکستن ظرفهای قدیمی است
2- زیر سئوال بردن تمام دانسته هاست
3- حسرت است برای پیدایی ولی پیدایی گذشته هم کافی نیست.
حکایت مردی کلید گم کرده بود و پریشان بود، آوازی سر برآورد که من خسته و از پای افتاده ام ولی کلید خانه ام گم شده، صوفی گفت اگر در را می شناسی، بنشین و از خستگی نگو که در بالاخره گشاده خواهد گشت.
حکایت از وادی فنا:
درویشی واصل به وادی فنا از کویی عبور می کرد، اَبلهی پس گردنی به او زد، صوفی برگشت و با خنده گفت:
جوان، کسی را زدی که سی سال پیش مرده بود.
محو گشتم گم شدم هیچم نماند
سایه ماندم ذره ای هیچم نماند
قطره بودم گم شدم در بحر راز
می نیابم این زمان آن قطره باز
با ذکر ویژگی های هفت وادی عطار زمینه ی پاسخ به سئوالات جوان مشتاق فراهم شد و خلاصه ای از این کتاب مهم انسان ساز برای شما روشن گشت.
تا ماه آینده – خدا نگهدار